توقف در «خاصگرایی» یکی از آسیبهای روایت تاریخ و ادبیات انقلاب اسلامی بوده است، بهخصوص در حوزهٔ روایت بانوان و زنان قهرمان. تو حتماً باید زنی تحصیلکرده، زبانبلد و از دانشجویان تسخیرکنندهٔ سفارت آمریکا باشی تا ماجرای زندگیات روایت شود یا مثلاً زنی چریک، زندانرفته و فرماندهٔ سپاه یک استان. پس آن میلیونها زن معمولی را که به فرمان امام(ره) به خیابانها آمدند، چه کسی روایت میکند؟ تنها گریه کن از این جنبه اثری است که کلیشهٔ ادبیات ساختاری و سازمانی را در حوزهٔ انقلاب اسلامی میشکند.
«چارهای جز «نهضت روایت» برای حراست از نهضت نیست؛ یعنی آزادکردن انرژی مردمی و بسیجکردن همه ظرفیتهای ممکن برای ثبت و نقل تجربههای زیسته انقلابی و اکتفانکردن به تولیدات تصدیگرایانه مراکز و نهادهای تخصصی.»
آدمها اولین عنصر یک بوماند. آدمهای یک بوم هر کدام رنگوبوی خاص خودشان را دارند. رماننویس بومی با آدمها زیست میکند و آنها را در همان چارچوبی که هستند میفهمد و بازنمایی میکند. این آدمها هستند که زیست جهان را میسازند و به همهچیز رنگ میبخشند. این فهم همدلانهٔ آدمها حاصل تعامل و ارتباط است. رماننویسی که در گوشهای خزیده است، جهان آدمهایش هم به همان رنگ خواهد بود. انوری در تمام طول مدت ساخت و نگارش رمانش، خودش با این آدمها دمخور بوده و زیسته است.
روایت، برآمده از تجربهٔ زیسته است. به بیانی، شما هر چقدر تجربهٔ زیسته قویتر و پررنگتر، یا جاندارتری داشته باشید، روایتی که مینویسید روایت محکمتر، روشنتر و پُرمعناتری است. ما این مدل را با همین نگاه غنابخشی به زیست نویسندهها طراحی کردیم. در این مدل سطح تماس راوی با سوژه بسیار زیاد است. راوی سوژه را به چشم میبیند و آن حسبرانگیزی را در روایت خود منتقل میکند. به همین دلیل است که وقتی بعضی روایتها را میخوانید، عنصر رنگوبو یا زمان و مکان را بهتر درک میکنید.