تحلیل بوم و فرابوم هنر انقلاب با نگاه به نظریه اعتباریات علامه طباطبایی

منطق درون‌زای زیبایی‌شناختی به مثابه بوم هنری جامعه

منطق درون‌زای زیبایی‌شناختی به مثابه بوم هنری جامعه
هنر بوم‌گرایی انقلاب اسلامی، به معنای محدودشدن در مرزهای جغرافیایی و واقعهٔ انقلاب اسلامی نیست. فرم و صورت اثر هنری و مضمون و محتوا باید با زیست‌بوم‌های هنری دیگر تعامل داشته باشد. در این میان، آنچه اهمیت دارد اقتباس با یک منطق درون‌زاست تا این تعامل از جنس تهاجم فرهنگی فاصله بگیرد. برای مقابله با چنین پیشامدی نیاز به کار نظری و تجربه است. هنر، عرصهٔ خلق و تجربه است. ایجاد میدان و زمینه‌هایی با هدف کسب تجربه، برای رفت و برگشت اصالت‌مند میان بوم‌ها، یکی از کارهای بسیار نتیجه‌بخش در راستای ایجاد تعاملی اصولی است.
جمعه ۰۲ شهريور ۱۴۰۳ - ۲۱:۴۲
کد خبر :  ۳۵۰۶۹۴

دکتر محسن لبخندق

حُسن و قبح در اعتباریات علامه طباطبایی

۱. از دیدگاه علامه طباطبایی، هر فرد برخی مفاهیم و معانی را در ذهن و درون خود جعل و خلق می‌کند و به آن اعتبار می‌دهد. ایشان از این مفاهیم با عنوان «اعتباریات» یاد می‌کنند. این اعتبارات به‌صورت ناخودآگاه، برای کسب سلسله‌کمالاتی واسط قرار می‌گیرند. برای مثال، مفهوم ریاست، مفهومی اعتباری است. از دیدگاه ایشان حُسن و قبح، اعتباری است. به‌طور مثال، ممکن است برای فردی چیزی حُسن باشد اما برای فردی دیگر همان چیز حُسن نباشد. لذا دو منطق زیبایی‌شناختی متولد می‌شود. اما میان اعتبارات شخصی و اعتبارات نوعی هم نسبتی برقرار است.

 

حُسن و قبح منطق درون‌زای فهم هنر جوامع

۲. ساحت حُسن و قبح، نزدیک‌ترین اعتبار به قلمرو زیبایی و هنر است. هر جامعه‌ای منطق درون‌زای زیبایی‌شناختی دارد. این منطق درون‌زا، بوم هنری آن جامعه محسوب می‌گردد که نسبت وسیعی با کمالات حقیقی، انسانی، قدسی و الهی آن جامعه دارد. لذا صیانت از بوم فرهنگی و هنری جامعه، و حفظ و صیانت از منطق زیبایی‌شناختی آن، برای طی‌کردن مسیر کمال حقیقی لازم است.

 

کمال فرابومی و بومی جامعه

۳. اگر برای جامعه، ملت، قوم و هر واحد اجتماعی، یک وجود حقیقی و خارجی قائل باشیم، می‌شود بگوییم جوامع دارای بومی هستند که از آن به‌عنوان زیست‌بوم فرهنگی یاد می‌شود. این جوامع کمالاتی مختص به خود دارند که اگر اقتضائات و لوازم بومی آن در صیرورت و حرکت تاریخی رعایت نشود، جامعه به کمالات فرابومی هم نمی‌رسد و در نتیجه، از فراگیر و جهانی‌شدن بازمی‌ماند. ازاین‌رو، بر الگوی بومی تأکید می‌شود؛ زیرا الگوی پیشرفت تمامی جوامع با یکدیگر متفاوت است و در صورت مقلد‌بودن محض جامعه، امکان کمال‌یابی و تعادل از بین رفته و جامعه دچار اختلال می‌شود.

 

زایش انقلاب اسلامی از درون وحدت بوم‌های ایران

۴. انقلاب اسلامی در ظرف جغرافیایی به نام ایران به وقوع پیوست. ایران، فارغ از وقوع حادثه‌ای به نام انقلاب، تاریخ، اقلیم، اکوسیستم فرهنگی و میراث برجای‌مانده از ادوار تاریخی گذشته‌ای دارد که بوم آن را شکل می‌دهد. در واقع، انقلاب اسلامی در یک زیست‌بوم فرهنگی درون‌زا متولد شده و امر تحمیلی بر این جامعه نبوده است و با همه انفتاح‌ها و افق‌های جدیدی که به روی جامعه گشوده شده، به‌عنوان بخشی از زیست‌بوم تاریخ و جامعه ایران قرار گرفته است.

 

تعامل فرهنگی و اقتباس‌های درون‌زا

۵. یکی از راه‌های صیانت از بوم، شناختن و شناساندن دقیق آن است. این شناساندن، سطوح و مراتب مختلفی دارد. گاهی باید شناساندن میراث بومی در سطح جامعه صورت گیرد تا سبب تثبیت آن شود و گاهی باید در سطح دانشگاهی بررسی و تحلیل شود. جامعه هیچ‌گاه در خلأ زیست نمی‌کند و همواره با سایر مرزهای فرهنگی در حال تعامل است. آنچه اهمیت دارد ایجاد توانمندی در ساحت‌های مختلف فرهنگی در راستای ایجاد تعامل فرهنگی و اقتباس‌های درون‌زا است.

 

از تعامل تا تهاجم

۶. هنر بوم‌گرایی انقلاب اسلامی، به معنای محدودشدن در مرزهای جغرافیایی و واقعهٔ انقلاب اسلامی نیست. فرم و صورت اثر هنری و مضمون و محتوا باید با زیست‌بوم‌های هنری دیگر تعامل داشته باشد. در این میان، آنچه اهمیت دارد اقتباس با یک منطق درون‌زاست تا این تعامل از جنس تهاجم فرهنگی فاصله بگیرد. برای مقابله با چنین پیشامدی نیاز به کار نظری و تجربه است. هنر، عرصهٔ خلق و تجربه است. ایجاد میدان و زمینه‌هایی با هدف کسب تجربه، برای رفت و برگشت اصالت‌مند میان بوم‌ها، یکی از کارهای بسیار نتیجه‌بخش در راستای ایجاد تعاملی اصولی است.

متن کامل این مطلب را می‌توانید در صفحات ۱۲۸ تا ۱۳۱ شماره دوم سوره سیمرغ بخوانید.

ارسال نظر