سید حسین شهرستانی
۱. در دی ماه گذشته، استان خراسان رضوی با همکاری سازمان سینمایی سوره، از نماهنگی رونمایی کرد که روایتی از زندگی سردار سلیمانی در قالب انیمیشن است. سیدمصطفی حسینی کارگردان «اسطوره» با ایجاد یک همنشینی از انیمیشن مدرن با شعر کهن در وزن و لحن شاهنامه کوشیده است اثری حماسی متناسب با روز خلق کند. ادبیات ملی و مشخصاً ادبیات حماسی، برای بازگویی آرمانهای انقلاب، ظرفیت بسیار خوبی است که باعث میشود دایرهٔ وسیعتری از مردم، حس همدلی و مشارکت در طرح انقلاب اسلامی داشته باشند.
۲. ادبیات ملی و مشخصاً ادبیات حماسی یک تکنیک رسانهای و ظاهرسازی نیست، بلکه در حقیقت، امر انقلاب اسلامی نتیجهٔ فرهنگ حماسی در ایران است. در واقع، اگر در طول تاریخ ایران فردوسی، ادبیات حماسی، فرهنگ حماسی و فرهنگ جوانمردی وجود نداشت، اصلاً پدیدهٔ انقلاب بهوجود نمیآمد! در سایر کشورها هم تشیع وجود دارد؛ مثلاً در عراق که بهنوعی پایتخت تشیع است. ولی حماسهٔ ملی بهعنوان امری که در فرهنگ ایران وجود دارد و بخشی از ویژگی مهم ایران است، در تشیع عراق وجود ندارد. در کشورهای خلیج هم وجود ندارد. حتی فضای ایجادشده در لبنان هم تحتتأثیر تشیع ایرانی است.
۳. این توجه نوعی بازگشت به اصول انقلاب است که مغفول مانده و کاملکردن پایههای مفهومی انقلاب است. اگر وجه حماسی و ملی هویت انقلابی را نبینیم گویی بخشی از ماجرا را روایت نکردهایم. از این نظر، روندی که در اثر نماهنگ اسطوره در پیش گرفته شده، روند بسیار خوبی است. باید از ادبیات ملی و بهخصوص از ادبیات حماسی برای روایت داستان زندگی و شهادت سیدالشهدای مقاومت استفاده شود. این ایده حتی برای روایت و برساخت ماجراهای مختلف انقلاب اسلامی نیز بسیار کاربردی است. بهطور خاص، داستانِ سوگ سیاوش در شاهنامه و توجه به ظرفیتهای داستانی و اسطورهای آن قابل استفاده است.
۴. استفاده از ادبیات شاهنامه و ترکیب آن با قالب انیمیشن، فضای حماسی و خیالانگیزی را ایجاد میکند. اگر بخواهیم از تجربهٔ رئال برای روایت اینچنینی استفاده کنیم کار ضعیفی خواهد شد مثل سریال «چهل سرباز» که هم ضعیف است و هم پرهزینه. ما که «گیم آف ترونز» و «ارباب حلقهها» نمیسازیم. پس اگر در بدو امر بهسمت تجربهٔ ساخت کار رئال برویم، مجبور به ساخت کار بیکیفیت میشویم. از این جهت ساخت اثری مانند «اسطوره» در ذات خود بسیار ارزشمند و مبتکرانه و خلاقانه است.
۵. فضای کلی این نماهنگ دارای نقاط مثبتی است، ازجمله فضای مثبت و انسانی و دلنشین که کاملاً واضح است با جانودل ساخته شده است. ترسیم شمایل و چهرهها نیز مبتنی بر سنت شمایلنگارانهای انجام شده است که با شمایلنگاری ایرانی پیوند دارد. البته مشخص است که اثر در این سنت عمیق نشده است، زیرا میتوانست بهطور جدیتری به این نوع از شمایلنگاری نزدیک شود. شمایل شهید سلیمانی، صفا و نور و زیبایی خوبی دارد. هم تداعیگر شهید سلیمانی است و هم صفا و صداقت انیماتور و تولیدگر اثر را بروز میدهد.
۶. در عین حالی که حالوهوای ایرانی در اثر وجود دارد، در بخش نمایش دیوها و اشقیا سبک شمایلها کاملاً هالیوودی است. درصورتیکه ما در هنر ایرانی خودمان، سنت دیونگاری داریم. سلطانمحمد سیاهقلم داریم. با توجه به این مساله، بهتر بود در این اثر از المانهایی بهره گرفته میشد که در سنت نقاشی ایرانی داریم. در زمینهٔ استفاده از نگارگری ایرانی، انیمیشنهای زیادی داریم مانند انیمیشن «هزار افسان» که در آن فضای نگارگری ایرانی بهخوبی اجرا شده است. پس این امر، امرِ ناممکنی نیست. چون انیمیشن دوبُعدی است و فضای نقاشی سنتی ما هم دوبُعدیست.
۷. اسطوره اصولاً دارای سادگیست. داستان اسطورهای هر چقدر هم که پیچیده شود، در آخر عناصر خیر و شر و نور و ظلمت در آن واضح است و این وضوح و سادگی، بسیار خوب است. اما در نماهنگ اسطوره به نظر من به پیچیدگی بیشتری احتیاج داریم. جهان امروز ما جهان پیچیدهایست! روایت اثر بسیط و ساده بود و آن مفهومی که ما در حال مبارزه با آمریکا و غرب هستیم، که دشمنی بسیار پیچیده است و ظاهر فریبندهای دارد، در این اثر وجود نداشت. دشمن در این اثر، یک دیو بیشاخودُم است و هیچ پیچیدگی ندارد.
متن کامل این مطلب را میتوانید در صفحات ۴۰ تا ۴۳ شماره پنجم سوره سیمرغ بخوانید.