امروزه، دنیای مشرق زمین بار دیگر افتخار و عظمت قرن گذشته خود را بازیافته و در عرصه هنر نقاشی اهمیتی نوین پیدا کرده است. اکنون که داستانها و حکایات شرقی شکوه گذشته خود را بازیافتهاند، تابلوهائی که ما را با خود به دنیای رویائی این افسانهها میبرند، دوباره مورد توجه قرار گرفتهاند.
تابلوهای مشرق زمین با درخشش بینظیر خود، با رنگهائی گاه خشن و گاه ملایم، آنچنان عجیب، واقعی و مستند بهنظر میرسند که ما را افسون خود میکنند. این تابلوها با بیانی داستانگونه پرده از روی اساطیر خاور باز میگیرند و حوادث و ماجراهائی را که برای مردم و شهرهای صنعتی اروپا عجیب و بیگانهاند نقل میکنند. امروزه، طرز زندگی غرب بر دنیای شرق نیز - که افسانهایترین دنیاهاست - مستولی شده و تأثیر منفی غرب آنرا مورد هجوم خود قرار داده است. غرب مدهای نوین خود را تبلیغ میکند درحالیکه در میادین عمومی برخی شهرها، نقاشان شرقگرا با آوازهای سنتی خویش این امکان را به ما میدهند تا صحنههائی را که برای همیشه از بین رفتهاند مشاهده کنیم. آنها در میان نورها و تاریک و روشنهای تصاویر تابلوهایشان اسطورههای شرق را بازمیآفرینند. یکی از موضوعات مورد علاقه هنرمندان قرن نوزدهم، احیای صحنههای زندگی روزمره شرق بود.
انگیزه اینگونه نقاشیها از چشماندازهای گوناگون زندگی مردم مشرق زمین، صرفا بهانهای بود برای دادن سیر و جریان آزاد به قوه تخیل نقاش. در میان این تابلوها، مضامینی از این دست یافت میشود: «زنان دربار که به خاطر یک رفتار اشتباه کشته میشوند»، «کنیزانی که بر اثر کار زیاد از حال میرفتند»، «بردگان زیبائی که مجبور بودند در میان جمع و در مقابل چشم خریداران - بعضا خشن و بیرحم - برهنه شوند»، ...
این صحنههای خاص و گاهی دردناک باعث می شدند تا کلکسیونرهای بورژوا و تازه به دوران رسیده که اغلب امریکائی یا انگلیسی بودند با دیدن آنها، زندگی خالی از لطف خود و فشارهای خشک و بیروح اجتماع خویش را فراموش کنند.
باوجود این میتوان هنرمندانی را نیز یافت که نوعی دنیای مشرق زمین را به تصویر کشیدهاند که شایستهتر و واقعیتر از بقیهاند: یکی از این نقاشان «جان فردریک» انگلیسی (John Frederick lewis) نام دارد که به مدّت ده سال (1851-1841) در قاهره زندگی کرد و با اهالی آنجا و طرز زندگی آنان آشنا شد. وی پس از پذیرفتن آداب و رسوم شرقی، در قلمرو عثمانی و در خانهای واقع در محله «ازبکیّه» (Ezbekieh) سکنی گزید و در همان خانه تعداد بسیاری از صحنههای داخلی منازل شرق را نقاشی کرد: «نور خورشید از لابلای نردههای چوبی داخل میآید و باعث درخشش لباسهای رنگین زنان شرقی میشود.»
جزئیات فوقالعاده دقیق رعایت شده در تابلوی «میهمانی» جان فردریک لوئیس)1873، رنگ و روغن) راه را برای «رئالیسم فتوگرافیکی» نیمه دوّم قرن نوزدهم باز کرد.
احتمالا «جان فردریک» اکثر صحنهها را از طریق توصیفات دقیق و جزئیات مطرح شده از سوی مصر شناس انگلیسی ادوارد لن(Edward lane) الهام گرفته است. «لن» این مطالب را در کتاب خود با عنوان «آداب و رسوم مصریان امروز»(Manners and customs of modern Egyptains) بیان کرده است. در آنزمان عملا برای یک خارجی غیرممکن بود بتواند در اندرون خانه یک مسلمان وارد شود. ولی صوفیا خواهرش لن را بعنوان همکار خود برای اینکار برگزید. صوفیا میگوید که امکان دیدن چیزهای زیادی را داشت که فقط برای یک زن قابل دسترس بودند. این تابلوها صحنههای درون منازل را نشان میدهند. بعنوان مثال نقاشان شرقگرا زنانی را به تصویر کشیدهاند که در محلههای خود محصور بوده، یا مشغول گلدوزی یا بافندگی و یا درحال آماده کردن خود جلوی آینه بودند، مردانی را نیز نقاشی کردهاند که درحال پک زدن به قلیان و یا وافورشان هستند.
تمامی این تابلوها با تکنیک آکادمیک قابل توجهی نقاشی شدهاند. تزئینات معماری، تاروپود پارچهها، بازی نور بر روی فرشهای سرخرنگ و درخشان، همه این جزئیات و ریزهکاریها به تابلوهای شرقی اهمیتی چندین برابر میدهند و آنها را به صورت اسنادی معتبر درمیآورند. گاهی تابلوهائی که با دقت میکروسکوپی کشیده شدهاند نفس را در سینه حبس تابلوئی از ژان لوکنت دونوی(Jean Lecomte du Nouy) با عنوان دروازه «سرای» (Serail): «یادگار قاهره»، تابلوی رنگ روغنی بر روی بوم در ابعاد 119×5/73 سانتیمتر که در سال 1876 کشیده شده است. جزئیات دقیق رعایت شده در این تابلو آنرا بصورت یک تصویر واقعی ارائه میدهند که گوئی عکسبرداری شده است.
درواقع، این تابلوها، در چشم مردمی که برایشان آگاهی از درون منازل شرقی مقدمتر از سایر چیزهاست و با دیدن این صحنهها به فکر فرو میروند، انبوهی از آداب و رسوم جالب و عجیب را عرضه میکنند که درعین سرگرم کنندگی و لذتبخشی، تعلیمدهنده نیز هستند.